ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام خسته نباشید.نامزد کردم مشکلم با مادرشوهرمه که همش تو کارای ما دخالت میکنه.چون مادر شوهرم دختر نداره به خاطر همین تو کارای پسراش مخصوصا شوهر من خیلی خیلی دخالت میکنه و جوری تربیتشون کرده که همه کارایی که اتفاق میفته رو میرن زود به مادرشون میگن و توی همه کارا ازش مشورت میخوان انگار که مادرش خیلی عالمه اونم همه چیزو پیش اینا میگه .ما الان نامزدیم ولی هرجا رفتیم اونم باهامون اومده هیچ جا تنهایی نرفتیم و خلوت نداشتیم.حتی تو خرید رفتن همسر منم باید بره میگه اون خودش نمیتونه خرید کنه اگه من نرم .الان من دوس دارم با نامزدم ی جایی تنهایی بریم ولی حیف که نمیتونیم هر چقدرم به شوهرم بگم اصلا قبول نمیکنه و میگه مادرم همیشه با ما میاد هرجا بریم، این کارا خیلی ناراحتم میکنه،نمیدونم چیکار باید بکنم خیلی اعصابم داغون شده لطفا راهنماییم کنین


مشاور (علی محمد صالحی)

عرض سلام و ادب خدمت شما.
فراموش نکنید که شما در دوران نامزدی هستید، هرچند به محض عقد، زن و مرد همسر یکدیگه هستند و خیلی از مسائل زندگی مشترک شکل میگیره، اما با این وجود، تا وقتی زن و مرد عروسی نکردن و به طور کامل از زندگی قبلی جدا نشدن و زندگی مشترک مستقلی رو تشکیل ندادن، هنوز یکسری مسائل باقی میمونه، و گاهی برخی سر در گمی هایی هم، بوجود میاد که بالاخره این دو نفر به خانواده سابقشون تعلق دارن، یا زن و شوهرن و مسائلشون مستقل از خانواده سابقه. منظور من اینه که تا وقتی عروسی نکردید هنوز ارتباط شوهرتون با خانوادش، وصله و از طرف خانوادش و از طرف همسر شما، توقعات و انتظاراتی وجود داره، همانطور که بین شما و خانوادتون هم به همین صورته، و هم شما و هم خانوادتون از هم انتظاراتی دارید. شما در مورد پدر شوهرتون نکته ای بیان نکردید که در قید حیات هستند یا خیر، در هرحال، اگه ایشون در قید حیات نباشن، مسلما توقعات مادرشوهر شما از فرزندانش و شوهر شما بیشتر خواهد بود و میبایست این مسئله رو درک کنید. و این انتظار شما، که دوس دارید با نامزدتون تنهایی جایی برید کاملا منطقی و درسته و این گفته شوهر شما که میگه «مادرم همیشه با ما میاد هرجا بریم»، درست نیست، از طرف دیگه اینکه شما میگید «حتی تو خرید رفتن، همسر منم باید بره میگه اون خودش نمیتونه خرید کنه اگه من نرم»؛ یعنی برای شما سواله که چرا شوهر من، در خرید رفتن مادر شوهرم به او کمک میکنه، این طرز فکر شما هم، درست نیست، منظورم اینه که، این مسئله مربوط به شوهر شما میشه که همراه مادرش برای خرید بره یا نره، و شما به عنوان همسر این آقا نمیتونید انتظار داشته باشید که چون شوهر منه، من دوست ندارم با مادرش برای خرید بره، همانطور که در مورد مسائل شخصی مربوط به شما که ربطی به حق همسر و زندگی مشترک نداره هم، شوهر شما نمیتونه دخالتی بکنه. برای حل این سوء تفاهم ها، شما و شوهرتون میبایست مسائل مربوط به زندگی مشترکتون و مسائل مربوط به زندگی شخصی خودتون رو از هم تفکیک کنید، یعنی مسائلی که مربوط به هر دو نفرتون میشه، باید رضایت هر دو مد نظر قرار بگیره، و مسائلی که مرتبط با یکی از شماست و اختصاص به زندگی شخصی شما یا همسرتون داره، خودش باید تصمیم بگیره و دیگری دخالت چندانی در تصمیم همسرش نکند. نکته بعد اینکه، در واقع مسئله اصلی شما حس خاصی هست که به شوهرتون دارید، و دوست ندارید که همسر شما به هیچ زن دیگه ای حتی مادر خودش توجه زیادی بکنه، و دوست دارید که فقط به شما توجه بکنه، و اینکه میبینید شوهر شما به مادرش این همه توجه میکنه و احیانا به شما اونقدر که انتظار دارید توجه و محبت نمیکنه، این مسئله شما رو ناراحت میکنه، که البته طبیعی هست و من شما رو درک میکنم که چنین حسی داشته باشید. یا به بیان دیگه، در واقع مسئله اصلی شما، دوتا خانمی هستند که بر سر یکی مرد، دعوا دارند، از یک طرف مادر این مرد هست که با خودش میگه من سالها فرزندم رو بزرگ کردم و زحمتش رو کشیدم...، و از این مرد انتظار توجه، کمک و حمایت داره، و از طرف دیگه یک خانمی هست که همسر این آقاست و علاقه زیادی به اون داره و میخواد این آقا حداکثر توجهش رو به او معطوف بداره. در هر صورت کاری که شما میتونید انجام بدید اینه که اولا بدگویی مادرشوهرتون رو به شوهرتون نگید، یا چیزی بیان نکنید که باعث ناراحتی همسرتون بشه، چون این مطالب باعث فاصله بین شما و همسرتون میشه و ذهنیت همسرتون نسبت به شما منفی میشه. بجای بدگویی یا ناراحتی از او، در یک فضای صمیمی و مناسب، از مادر شوهرتون تعریف کنید و به همسرتون بگید که نمیخواید اونو از مادرش دور کنید یا باعث فاصله انداختن بین اون و مادرش بشید. هرچه شما بیشتر به مادر همسرتون نزدیکتر بشید، شوهر شما هم به شما نزدیکتر میشه. اونوقت میتونید شما خواسته هاتون رو مطرح کنید و انتظارات شما و همسرتون، به هم نزدیکتر بشه، مثلا اینکه شوهر شما میگه «مادرم همیشه با ما میاد هرجا بریم» یک خواسته غیر منطقی و نادرسته، و از طرف دیگه بر فرض، اینکه شما انتظار داشته باشید هیچ کجا مادرشوهرتون با شما نیاد، این هم در حال حاضر، انتظار غیر عملی و غیر واقع بینانه ای هست، اما اگر شوهر شما، حسن ظن و حسن رفتار شما رو نسبت به مادرش ببینه، و شما هم با لحن مناسب و صمیمانه بگید که خیلی دوست دارم گاهی دو نفری جایی بریم و این منو خیلی خوشحال میکنه...، ممکنه شوهر شما هم، کمی سطح انتظارش رو پائین بیاره و حاضر بشه گاهی اوقات، شما و نامزدتون بتنهایی جایی برید و مادرش حضور نداشته باشه. همچنین نامزدتون رو تشویق کنید که استقلال بیشتری داشته باشه و کمتر به مادرش تکیه کنه.
موفق و خوشبخت و شاد باشید

بیشتر بخوانید:
ده فرمان برای بهبود رابطه عروس و مادر شوهر